امشب زنی شراب می خواهد.... شراب مرگ

امشب زنی شراب می خواهد.... شراب مرگ

زنی شراب می خواهد...

 

زنی بدون دل و نفس...

چقدر از این دیار که روح‌ها خسته و سیاه شده‌اند بیزارم.

ای رفیق لحظه‌های زیبای بی‌نفسی، دمی از مرکب خوش‌رکابت فرود آی و

میهمان دل‌های خسته شو. بیا و این تن ناتوان و جان خسته و تب‌دار را تنگ در آغوشت بگیر.

چشم‌هایم بدی و ظلمت بسیار دیده‌اند،

دستانم زیاد پس خورده‌اند،

گوش‌هایم دروغ‌های بسیاری شنیده‌اند،

دلم سخنان تلخ بسیاری شنیده است و روحم ...

.... آخ این بی‌پناه سرگردان از روز ازل، چه بسیار زخم خورده است.

پشیمان و نادم از دلسپردنم.

کاش دلم کودکی نمی‌کرد و اسارت را به بهای جان نمی‌خرید.

هر چه گفتم و گفتند، گوشش بدهکار نبود.

نفسش گره خورد با نفس کسی که شد نفسش...

اما دریغ و افسوس که آن نفس، همنفس نفس دیگری شد و دلم را دیوانه‌ای روانی خواند.

آن روز روبروی دلم نشستم و گفتم: دیدی نازنینم، دیدی!؟

دیدی قافیه‌ی عمرت را در بازی کودکانه و بی‌رحمانه‌ی زندگی باختی!

اشک ریخت و هر قطره اشکش خنجری شد که بر روح نشست.

کارش شد اشک و آه و ناله. گفتمش: تمام شد. میتوانی تحمل کن

و گرنه پرتش کن به وادی فراموشی.

نگاهم کرد و گفت: آخ عشق... عشق... عشق....

بیتابی‌ها کرد. اشک‌ها ریخت.

شبی در آغوشم فرو رفت و صبح هر چه صدایش کردم و تکانش دادم برنخاست.

هنوز جای پای قطره اشکی گوشه‌ی چشمش پیدا بود. دل در برم بود اما بی‌نفس.

دلم رفت و من ماندم.

زنی بدون دل و نفس. زنی که ورد زبانش اینست:

زنی شراب می‌خواهد ... شراب مرگ

«حسنا»

 

 




Weblog Themes By Pichak

نويسندگان

لینک های مفید

درباره وبلاگ


در ساحلی نشسته بودم. صدایی گفت:بنویس. گفتم قلم ندارم. گفت: استخواانت را قلم کن. گفتم:جوهر ندارم. گفت:خونت را جوهر کن. گفتم: کاغذ ندارم. گفت:پوستت را کاغذ کن. گفتم:چه بنویسم؟! گفت:بنویس "دوستت دارم." . . . پس ای مهربان، دوستت دارم.

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 367
بازدید دیروز : 268
بازدید هفته : 367
بازدید ماه : 1248
بازدید کل : 233042
تعداد مطالب : 358
تعداد نظرات : 206
تعداد آنلاین : 1

كد موسيقي براي وبلاگ