امشب زنی شراب می خواهد.... شراب مرگ

امشب زنی شراب می خواهد.... شراب مرگ

چشاتو وا نکن...

چشاتو وا نکن  اينجا ،  هيچ چي ديدن نداره

   صدای  ِ سکوت ِ لحظه ها ، شنیدن نـداره

   توي آسموني که کرکسا پرواز مي‌کنن

   ديگه هيچ شاپرکي ، حس ِ پريدن نداره

   دستاي نجيب ِ باغچه ، خيلي وقته خاليه

   از تو گلدون ، گلاي کاغذي چيدن نداره

   بذا باد بياد ، تموم ِ دنيا زير و رو بشه

    قلباي آهني که ، ديگه تپيدن نداره

   خيلي وقته ، قصه ی اسب ِ سفيد ، کهنه شده

   وقتي که آخر ِ جاده‌ها رسيدن نداره

   نقض ِ قانون ِ آدم‌بزرگا جـُرمه ، عزيزم

   چشاتو وا نکن ، اينجا هيچ چي ديدن نداره




Weblog Themes By Pichak

نويسندگان

لینک های مفید

درباره وبلاگ


در ساحلی نشسته بودم. صدایی گفت:بنویس. گفتم قلم ندارم. گفت: استخواانت را قلم کن. گفتم:جوهر ندارم. گفت:خونت را جوهر کن. گفتم: کاغذ ندارم. گفت:پوستت را کاغذ کن. گفتم:چه بنویسم؟! گفت:بنویس "دوستت دارم." . . . پس ای مهربان، دوستت دارم.

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 376
بازدید دیروز : 268
بازدید هفته : 376
بازدید ماه : 1257
بازدید کل : 233051
تعداد مطالب : 358
تعداد نظرات : 206
تعداد آنلاین : 1

كد موسيقي براي وبلاگ