امشب زنی شراب می خواهد.... شراب مرگ

امشب زنی شراب می خواهد.... شراب مرگ

حالا فهمیدی....

گاه‌هایی که نبودی

 

هرگز نگرانت نمی‌شدم

 

نگران خودم می‌شدم

 

دلم می‌دانست جایت خوب است..

 

در کنار او!

 

 حالا فهمیدی وقتایی که نبودی دلیل حالم نگرانی نبود؟!..





Weblog Themes By Pichak

نويسندگان

لینک های مفید

درباره وبلاگ


در ساحلی نشسته بودم. صدایی گفت:بنویس. گفتم قلم ندارم. گفت: استخواانت را قلم کن. گفتم:جوهر ندارم. گفت:خونت را جوهر کن. گفتم: کاغذ ندارم. گفت:پوستت را کاغذ کن. گفتم:چه بنویسم؟! گفت:بنویس "دوستت دارم." . . . پس ای مهربان، دوستت دارم.

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 382
بازدید دیروز : 268
بازدید هفته : 382
بازدید ماه : 1263
بازدید کل : 233057
تعداد مطالب : 358
تعداد نظرات : 206
تعداد آنلاین : 1

كد موسيقي براي وبلاگ