امشب زنی شراب می خواهد.... شراب مرگ

امشب زنی شراب می خواهد.... شراب مرگ

گلستان زمین...


زاده شده ی گلستان زمینی ام که درختان سبز و سربه فلک کشیده اش،

خدا را می خوانند.

اما حالا،

جایی میان زمین و آسمانش معلق ام.

دلم برای بوی درختان جنگلی خیس، تنگ شده!

من در آن جا، زندگی را بوئیدم!

حسنا




Weblog Themes By Pichak

نويسندگان

لینک های مفید

درباره وبلاگ


در ساحلی نشسته بودم. صدایی گفت:بنویس. گفتم قلم ندارم. گفت: استخواانت را قلم کن. گفتم:جوهر ندارم. گفت:خونت را جوهر کن. گفتم: کاغذ ندارم. گفت:پوستت را کاغذ کن. گفتم:چه بنویسم؟! گفت:بنویس "دوستت دارم." . . . پس ای مهربان، دوستت دارم.

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 294
بازدید دیروز : 268
بازدید هفته : 294
بازدید ماه : 1175
بازدید کل : 232969
تعداد مطالب : 358
تعداد نظرات : 206
تعداد آنلاین : 1

كد موسيقي براي وبلاگ