امشب زنی شراب می خواهد.... شراب مرگ

امشب زنی شراب می خواهد.... شراب مرگ

گفتم... گفتی

 

گفتی: سنگ؟

گفتم:تو.

گفتی: شیشه؟

گفتم: من.

گفتی: دل؟

گفتم: خراب.

گفتی: غرور؟

گفتم: تو.

گفتی: مست؟

گفتم: من.

گفتی: شب؟

گفتم: تب.

گفتی: نفس؟

گفتم: تو.

گفتی: عشق؟

زبانم قفل شد... دلم لرزید... دریای دلم طوفانی شد... چشمانم خیس شد...

چون عشق سؤال و جواب نداشت.

حسنا





Weblog Themes By Pichak

نويسندگان

لینک های مفید

درباره وبلاگ


در ساحلی نشسته بودم. صدایی گفت:بنویس. گفتم قلم ندارم. گفت: استخواانت را قلم کن. گفتم:جوهر ندارم. گفت:خونت را جوهر کن. گفتم: کاغذ ندارم. گفت:پوستت را کاغذ کن. گفتم:چه بنویسم؟! گفت:بنویس "دوستت دارم." . . . پس ای مهربان، دوستت دارم.

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 240
بازدید دیروز : 268
بازدید هفته : 240
بازدید ماه : 1121
بازدید کل : 232915
تعداد مطالب : 358
تعداد نظرات : 206
تعداد آنلاین : 1

كد موسيقي براي وبلاگ