امشب زنی شراب می خواهد.... شراب مرگ

امشب زنی شراب می خواهد.... شراب مرگ

خاک گل کوزه گران...


نمی‌دانم پس از مرگم چه خواهد شد ...

نمی‌خواهم بدانم کوزه‌گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت

 ولی بسیار مشتاقم ...

که از خاک گلویم سوتکی سازد ...

گلوم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش ...

تا که پی‌در‌پی‌دم گرم خویش را بر گلویم سخت بفشارد ....

و سراب خفتگان خفته را آشفته‌تر سازد ...

تا بدین‌سان بشکند دائم سکوت مرگبارم را ...

دکتر شریعتی




Weblog Themes By Pichak

نويسندگان

لینک های مفید

درباره وبلاگ


در ساحلی نشسته بودم. صدایی گفت:بنویس. گفتم قلم ندارم. گفت: استخواانت را قلم کن. گفتم:جوهر ندارم. گفت:خونت را جوهر کن. گفتم: کاغذ ندارم. گفت:پوستت را کاغذ کن. گفتم:چه بنویسم؟! گفت:بنویس "دوستت دارم." . . . پس ای مهربان، دوستت دارم.

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 216
بازدید دیروز : 268
بازدید هفته : 216
بازدید ماه : 1097
بازدید کل : 232891
تعداد مطالب : 358
تعداد نظرات : 206
تعداد آنلاین : 1

كد موسيقي براي وبلاگ