امشب زنی شراب می خواهد.... شراب مرگ

امشب زنی شراب می خواهد.... شراب مرگ

برای تو می نویسم ای یار دیدرینه ام...

+ قول میدادی، عهد می بستی. اصلا مهم نیست... مهم نیست

که روی سر تو باران می بارد و روی سر من غم.

+ نمیدانم من دلم را به باد دادم، یا دلم من را.

+ تو دنیا دو تا نابینا را میشناسم. یکی تو که هیچوقت دوست داشتنم را ندیدی،

یکی من که هیچوقت کسی را جز تو ندیدم.

+ تنها گرگ ها نیستند که لباس میش میپوشند، گاهی پرستو ها

هم لباس مرغ عشق بر تن می کنند. عاشق که شدی کوچ می کنند.

+ دلم همچو آسمان پر از ابرهای بارانی است ای کاش دلم

امشب بگرید شاید که بغض عشق در چشمانم بشکند.




Weblog Themes By Pichak

نويسندگان

لینک های مفید

درباره وبلاگ


در ساحلی نشسته بودم. صدایی گفت:بنویس. گفتم قلم ندارم. گفت: استخواانت را قلم کن. گفتم:جوهر ندارم. گفت:خونت را جوهر کن. گفتم: کاغذ ندارم. گفت:پوستت را کاغذ کن. گفتم:چه بنویسم؟! گفت:بنویس "دوستت دارم." . . . پس ای مهربان، دوستت دارم.

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 227
بازدید دیروز : 268
بازدید هفته : 227
بازدید ماه : 1108
بازدید کل : 232902
تعداد مطالب : 358
تعداد نظرات : 206
تعداد آنلاین : 1

كد موسيقي براي وبلاگ