غریبه...
دست مرا بگیر که باغ نگاه تو
چندان شکوفه ریخت که هوش از سرم ربود
من جاودانی ام، که پرستوی بوسه ات
بر روی من دری ز بهشت خدا گشود
اما، چه می کنی
دل را، که در بهشت خدا هم غریب بود...؟؟؟؟!!!!!!!
دست مرا بگیر که باغ نگاه تو
چندان شکوفه ریخت که هوش از سرم ربود
من جاودانی ام، که پرستوی بوسه ات
بر روی من دری ز بهشت خدا گشود
اما، چه می کنی
دل را، که در بهشت خدا هم غریب بود...؟؟؟؟!!!!!!!